جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

تنبیهی برای دروغ
ﭘﺴﺮ ﮔﺎﻧﺪﯼ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ:
ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﻩﺍﯼ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ...

فصلهای زندگی هم مثل فصلهای سال ماندنی نیستند
مردی چهار پسر داشت. او هرکدام از آنها را در فصلهای مختلف به سراغ درخت...

ذهنت را آرام کن
کشاورزى ساعت گرانبهایش را در انبار علوفه گم کرد. هرچه جستوجو کرد، آن را نيافت.
از...

بند نافِ بریدهشده را به هر جایی گره نزن
بند ناف را بریدند و گریستیم از ترس جدایی، اما رازش را نفهمیدیم.
به مادر دل...
سارا امیرنژاد
ان شاءالله همیشه سالم باشن