دلنوشته طبیعت
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۰۶/۲۳
  • تعداد بازدید: ۵۴۰

دلنوشته طبیعت

در دل طبیعت، جایی که نسیم با برگ ها نجوا می کند و آفتاب به آرامی بر روی دشت ها می درخشد، من ایستاده ام، شاهد عظمتی بی پایان، در سکوتی که فقط با صدای زمزمه رودخانه شکسته می شود. کوه های سر به فلک کشیده، با قامتی استوار و دریاچه ای که مانند آینه ای تمام نما، تصویر آسمان را در خود جای داده است، همه و همه، نقاشی ای زنده از دستان خالق. در اینجا، زمان معنایی دیگر می یابد و هر لحظه، به اندازه یک عمر ارزشمند است. طبیعت، با هر شکوفه، با هر برگ ریزان، داستانی از زندگی و زیبایی را روایت می کند و من، در این لحظات، قدردانی می کنم، از هر رنگ، از هر عطر، از هر صدا، که به من یادآوری می کند، زیبایی در سادگی ها نهفته است، در دل طبیعت.

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

می پسندم (۵) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

ن والقلم و ما یسطرون
ن والقلم و ما یسطرون
شعرِ من با الهام از عبارت "ن والقلم و ما یسطرون" به شما همراهان عزیزم...

دلنوشته‌ای برای سادگی زندگی
دلنوشته‌ای برای سادگی زندگی
زندگی همیشه به ما یادآوری می‌کند که چقدر لحظه‌ها زیبا و ناپایدارند. این دلشوره‌ها که...

معرفی کتاب باورش کنید
معرفی کتاب باورش کنید
*ما کسی که دیگران می‌گویند نیستیم، بلکه کسی هستیم که خودمان باور داریم.* جیمی کرن لیما...

مردگان بی‌کفن و دفن
مردگان بی‌کفن و دفن
این کتاب یک نمایشنامه‌ی چالش‌برانگیز درباره ترس‌ها و رنج‌های ناشی از جنگ است. در این...

ارسال نظر برای «دلنوشته طبیعت »

برو بالا